طب و تغذیه
قرآن کریم در آیات متعددی شرط اصلی و اساسی غذا و تغذیه را حلال و طیب بودن می داند.
ادیان الهی و خصوصا اسلام به مثابه اکمل ادیان که گذشته، حال و آینده را مبنای رفتار و هنجارهای حیات بشر می دانند، کم و بیش اصول و دستورهایی را جهت نیل به سلامت و سعادت جسمی و روحی عرضه داشته اند. در اسلام مسئله تغذیه نیز به عنوان مقولهای مؤثر در طب و سلامت اهمیت وافر دارد.
قرآن کریم در آیات متعددی شرط اصلی و اساسی غذا و تغذیه را حلال و طیب بودن می داند. روی سخن خداوند به همه مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان است و بیان می دارد مردم از آنچه پاک و طاهر است استفاده کنند، نه آنچه نفس شیطانی میگوید. یعنی انسانها در اینجا نیز - مثل سایر موارد زندگی و حیات - نباید از قدم های شیطان پیروی کنند (نباید پا جای پای شیطان بگذارند). منظور از پیروی از قدم های شیطان این است که انسان خود را به چیزی متعبد کند که خدا اذن نداده است.
ارزاق طیبه گر چه در قرآن مجید در کنار ایمان، تقوا، شکر و تزکیه قرار می گیرد، ولی کارکرد اساسی آنها با هدف سلامت و بقا مقبول می افتد. ارزاق حلال حداقل در سه مسئله اصلی قابل تعمق اند: خوردنی های حلال و پاکیزه، خوردنی هایی هستند که ساختار بهداشتی و خاصیت بخشی آنها محفوظ باشد؛ از بعد تغذیه ای جسم و روح را نیالایند؛ از بعد مالکیتی، مشروعیت اجتماعی داشته باشد، یعنی مال دیگران نباشد.
اول: تأکید قرآن مبنی بر صید و خوراک بحری، به دلیل بهره و استفاده آنها برای افراد گروه است. و نیز تأکید استفاده از برخی حیوانات چارپا و زبان بسته و حلال ساختن آنها به دلیل خاصیت آن حیوانات برای انسانها است. در ذبح شرعی اصولی که باید رعایت گردد (اعم از گفتن بسم الله، سربریدن، صبر برجان دادن حیوان و...) عمدتا به منظور رعایت بهداشت و خاصیت حداکثری از حیوان مورد نظر است. قرآن مجید درآیاتی چند، گیاهان و میوه هایی را نام می برد که هم خاصیت حداکثری دارند، و هم می توانند به مثابه دارو در خدمت بهداشت و سلامت قرار گیرند: انجیر و زیتون، نخل، انار، حبوبات، ترنجبین نمونه هایی از گیاهان مفید برای سلامت و تغذیه انسان هستند.
دوم: تغذیه سالم الزاما چیزی نیست که انسان به آن تمایل دارد. انسان در شرایط عدم آگاهی و تجربه قابلیت تشخیص غذای مفید و مضر را ندارد. قرآن علاوه بر تأکید و تأیید خوردنی های مفید و حلال، انسانها را از مصرف غذاهای مضر و آلاینده باز می دارد: حرام شد برای شما (مؤمنان) مردار و خون و گوشت خوک، و آن ذبیحه ای که برای غیر خداوند (به نام لات و عزی و غیر آنها) کشته باشند.قرآن مجید شراب خوردن را از کردار شیطانی بر می شمارد و نتیجه این رفتار را دشمنی، فتنه و جنایت می داند.
سوم : روزی حلال، به مقدار زیادی، آن قسمت از خوردنی ها و آشامیدنی ها است که بر اثر تجاوز به مالکیت دیگران به دست نیامده باشد. استفاده از امکانات غذایی دیگران، اگر در شرایط عدم مشروعیت و مالکیت امکان پذیر باشد چیزی جز دزدی آشکار نیست، گر چه در برخی موارد نادر و در اضطرار قهری می توان چیزی را در جهت سد جوع دزدید. ولی دزدی به مثابه یک شغل شبانه که به بهانه های گوناگون توجیه می گردد، در آن چیزی به نام رزق حلال وجود ندارد. دزدی و قمار از مصادیقی است که به دلیل تأثیر بر ساخت اجتماعی - روانی جامعه در تمام ادیان نکوهیده است. آیه ۹۰ سوره مائده بیانگر همین واقعیت است.
ارتشا و ربا نیز از گناهانی است که مشروعیت مالکیت را زیر سؤال برده و روزی حلال را آلوده و ناپاک می سازد. ربا نیز باعث خسارت و قساوت و دشمنی و بدگمانی و ناامنی می شود و نفوس را به انتقام جویی تهییج، و به اختلاف و پراکندگی فرا می خواند. کمتر مالی از آفت عمومی سالم می ماند.کارکردها و تأثیرات اجتماعی ربا، همانگونه که بر جامعه اثر مینهد - به دلیل رابطه متقابل فرد و جمع - بر سلامت اقتصادی، مادی و روحی فرد نیز تأثیر می گذارد. این تأثیر هم بر تداوم حیات فرداست و هم بر بقای جامعه.
در قرآن مجید تعادل، عدالت، قسط، میزان و مقدار، به عنوان اصول اساسی دین و جامعه مقبولیت دارد، تعادل در میزان و مقدار تغذیه نیز از این قاعده مستثنا نیست. قرآن کریم اسراف در غذاها (اعم از میوه ها و دانه ها) را جایز نمی داند، زیرا اسراف کنندگان دوست خداوند نیستند و اوست خداوندی که برای شما باغهایی از درختان داربستی، مثل انگور و غیرداربستی، و خرما، و کشتزارهایی که میوه ها و دانه های گوناگون آرند، و زیتون و انار که میوه های مشابه و غیر مشابه دارند پدید آورد، از آن میوه ها چون برسند تناول کنید، ولی زکات به روز دروکردن بدهید و هرگز اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
این آیه تقسیط و تقسیم مال را یکی از اصول اصلی در جلوگیری از اسراف، و نیز اجرای عدالت اقتصادی می داند. در گذشته نه چندان دور، نزد کشاورزان صاحب زمین و زمین داران مؤمن، زکات هنگام درو بی درنگ اعمال می شد. تهی دستان از طریق خوشه چینی از مزارع مختلف می توانستند قوت زمستان خود را مهیا کنند. در این شرایط معمولا صاحبان املاک از عملکرد آنان ممانعت به عمل نمی آورند و گاه مستمندان را تحریک به جمع آوری بیشتر گندم می نمودند. (آرامش روحی صاحبان زمین، و آرامش جسمی و روحی فقرا).
اسراف در عرف به معنای زیاده روی است، ولی در اصل معنای آن بیهوده خوردن است. به هر حال عدم تعادل و عدم تناسب از آن مستفاد می گردد. در اسراف آدمی آنچه را نیاز ندارد مصرف میکند و تأثیرات سوء آن را نیز می بیند. در جوامع توسعه یافته، و درصدی از جوامع در حال توسعه انسانها در تنوعشان چیزهای بیهوده را می خورند، یعنی خوردن غذایی که هیچ تأثیری بر انرژی، سوخت و ساز و سلامت آنها ندارد. اما افراد برای خواص و اعجاز هر کدام از این غذاها سخنرانی میکنند! قرآن هرگز از کم خوری و فقر تغذیه شکوه نکرده است، اما در آیاتی چند اسراف و بیهوده خوری را نکوهیده است.
منبع: رمز سلامت و طول عمر، حسین حسنی، صص52-46، مؤسسه بوستان کتاب، قم، چاپ اول، 1391
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}